تجربه کن

از سخن چینان شنیدم که آشنایت نیستم

خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم.

تجربه کن...

کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داریدست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداریشونه ی کی مرهم هق هقت میشه دوبارهاز کی بهونه میگیری شبای بی ستارهبرگ ریزونای پاییز کی چشم برات نشستهاز جلو پات جمع میکنه برگای زرد و خستهکی منتظر میمونه حتی شبای یلداتا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فرداکی از سرود بارون قصه برات م تجربه کن...

مشته منو سرسختیه دیوار مشته م و بی رحمیه شیشهمن مشت میکوبمو میدونم که قابه عکس بهتری میشهچشمامو رو گذشته میبندم یادم نیفته چی سرم اومدبی تو ستاره های دنیامو هر دفعه که شمردم کم اومدچیزی نمیخوام بشنوم چیزی نداری که بگیدلگیرم از عمری که رفت دلگیرم از این زندگیچیزی نمیخوام بشنوم چیزی نداری که بگیدلگیرم تجربه کن...

از خیانت بدتر رابطه ای هست که با خیانت شروع شده و خودش حاصل یه خیانت بوده.

نمیخوام پیچیدش کنم اما اگه تو اون رابطه یه خیانت دیگه بشه چی میشه اسمش رو گذاشت؟

هر وقت به گذشته و اتفاقاتش که نگاه میکنم حالت تهو مزمنی که زندگی بهم هدیه کرده به سراغم میاد.

تجربه کن...

اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا میرساندماگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها می کشاندماگر با تو بودم به شب های غربت که تنها نبودماکر مانده بودی ز تو مینوشتم تو را میسرودم مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشتاین شب سرد و غمگین غربت با وجود تو رنگ سحر داشتبا تو این مرغک پر شکسته مانده بودی تجربه کن...

زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میاویزد

زندگی شاید افروختن سیگاری باشد ، در فاصلهء رخوتناک دو همآغوشی

یا عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر میدارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید "صبح بخیر "

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران میسازد

=================

زندگی شاید خاطره ای قدیمی در ذهن تو باشد که برای لحظه ای تو را به اینجا می کشاند./

تجربه کن...